رسانه - خبر های قدیم و جدید

مطالب - علمی- وحوش - فلسفی - ادبی - تاریخی - علوم ماوراء - نظامی - صنعتی - معدنی - زمین - هوا- فضا - اکتشافات - ادیان- فرقه ها

رسانه - خبر های قدیم و جدید

مطالب - علمی- وحوش - فلسفی - ادبی - تاریخی - علوم ماوراء - نظامی - صنعتی - معدنی - زمین - هوا- فضا - اکتشافات - ادیان- فرقه ها

اسب - ایران و ایرانیان

http://tou.ir/?di=2128525433410

نام اسب از ایران و زبان پارسی گرفته شده است. اسب در زبان اوستایی اسپا، در زبان پهلوی اسپ و در پارسی کنونی اسب، در زبان هندی اسوا، در لهجه کردی هسپ نامیده می شود. در پشتو اس و در زبان آسی افسا و در بلوچی اسپ نامیده می شود. در پارسی باستان گاهی اسب را (( اسا )) می گفتند و لفظ استر نیز صورت فرعی اسب است. اکثر اقوام هند و اروپایی دیگر نیز مفهوم اسب را با کلمات هند و اروپایی ادا می کردند، به لاتین اکوس، به یونانی هیپوس (هیکوس هندی باستان). اسب در زبان عیلامی کوتو نامیده می شود که ماخوذ از کوه نشینان است. اسب را به آکدی سیسوس، به کنعانی و عبری سوس... و در عربی ((فرس)) می نامند.

برخی واژه اسب را از مصدر (اک) آریایی به معنی تند رفتن گرفته اند چون اسب از سایر حیوانات تندتر می دود.

اصولا" نام قوم پارس که به تعبیری نام کل ایران است، با نام اسب پیوستگی دارد. چنانکه از متن نوشته های فارسی باستان چنین بر می آید که ایرانیان را در پارسی باستان پ ُ،پ ِ، در زبان اوستایی پارسـَ و در زبان فارسی: پارس، فارس، فارسی می گویند و از همین ریشه است پارسا (پرهیزگار) و فرس یعنی اسب، در هندی باستان نیز پارسیک به معنی پارسی و اسب آمده است. نوبخت در رساله ماهسر عقیده دارد که اسب جنگی در اوستا در ضمن کهر یا کار است که از نام کُر به مفهوم جنگ است ولی در فارسی نو به معنای نوعی اسب است. در ضمن بارک و بارگی یعنی کوه و دیوار بلند و برج نیز مفهوم اسب را دارد. وی عقیده دارد که لغت فرس به معنای اسب لغت عربی نیست، بلکه دخیل است و چون اسب توسط ایرانیان وارد عربستان شد و نخستین بار اسب را از مادها یا اهل الجبال اخذ کردند این نام را نیز از آنان گرفتند و احتمال می رود که فرس معرب برز یعنی کوه باشد، چنانکه جبال بارز در کرمان یعنی کوه بلند و برزو یعنی بلند بالا و البرز یعنی کله کوه است.
    
وجه تسمیه شهر بزرگی چون اصفهان نیز از اسب است. مورخین مشهور اسلامی چون ابن کلبی و اصطخری و یاقوت می نویسد که اصفهان در اصل ((اسب و هان)) بوده است. هان علامت جمع فارسی و اصفهان به معنی شهر سواران است و در ضمن اصفهان را به معنی شهر سپاهیان نیز گرفته اند.

ایرانیان از روزگار کهن با اسب آشنایی داشته، آن را پرورش داده و با آن هم زیستی داشته اند، موید علاقه ایرانیان به اسب، اسامی بزرگان، پادشاهان داستانی و ... است که با نام اسب همراه است. نام ۴ تن از نیاکان زرتشت با واژه اسب همراه است. پوروشسب نام پدر زرتشت یعنی دارنده اسب پیر، دومین نیای زرتشت پیتراسپ یعنی دارنده اسب تندرو، چهارمین نیای زرتشت هچدسپ یعنی دارنده اسب شستشو شده است. از جمله ایرانیان دیگری که نامشان با نام اسب آمیخته است، موارد زیر را می توان ذکر کرد: کرساسپ (گرشاسپ): دارنده اسب لاغر، ارجت اسپ (ارجاسب): دارنده اسب ارجمند، ائوروت اسپ (لهراسب): دارنده اسب تندرو، یاماسپ (جاماسب)=تهماسب: دارنده اسب زورمند، شیداسب: دارنده اسب درخشان، ویشتاسب (گشتاسپ): دارنده اسب از کار افتاده و یا به قولی صاحب اسب جنگی.

کوی ویشتاسپ آخرین پادشاه کیانیان صاحب اسبان از کار افتاده بود و چنانکه از یشتها بر می آید آرزوی اسبان بسیار داشته و خداوند آرزوی او را بر می آورد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد